رسته‌ها
فرار به سوی هیچ - جلد 2
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 28 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 28 رای
✔از متن کتاب:
من گفتم: به دلاور کار نداشته باش. من تو را می رسانم.
بی اعتنا به حرف من از جایش بلند شد و به طرف در سالن به راه افتاد. دلاور هم به دنبالش رفت. من حساب میز را دادم و از سالن بیرون آمدم.
بیرون کاباره، دلاور به کتایون گفت: معذرت می خواهم کاتی، تو باید با رامین بروی.
من جلو رفتم. بازوی کاتی را گرفتم و گفتم: از این لوس بازیها خوشم نمیاد. راه بیفت بریم.
دلاور خیلی زود خداحافظی کرد و به طرف اتومبیلش رفت. من همانطور که بازوی کاتی را توی دستم گرفته بودم، او را به آن طرف جاده برم. در اتومبیل را باز کردم و او خودش را بروی تشک انداخت.
پرسیدم: چکار می کنی؟
با خنده کوتاه و معناداری که ناراحتی او در آن احساس می شد، گفت: برنامه امشب تمام شد.
گفتم: خیلی خب.
در اتومبیل را بستم و رفتم پشت فرمان نشستم...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
265
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
morad850
morad850
1397/01/17

کتاب‌های مرتبط

کلاغ ها
کلاغ ها
4.3 امتیاز
از 3 رای
Aarons rod
Aarons rod
5 امتیاز
از 3 رای
غریبه‌ ها در قطار
غریبه‌ ها در قطار
4.6 امتیاز
از 18 رای
ستاره جنوب
ستاره جنوب
4.7 امتیاز
از 18 رای
White Jacket
White Jacket
4.7 امتیاز
از 3 رای
دور دنیا در 80 روز
دور دنیا در 80 روز
4.6 امتیاز
از 51 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی فرار به سوی هیچ - جلد 2

تعداد دیدگاه‌ها:
2
پس چرا دانلود نمیشود خرکارت بانکی هم واردمیکنیم پیام میدهد کارت اعتبارندارد حتی انلاین هم بازنمیشود چرا؟
فرار به سوی هیچ - جلد 2
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک